دفتر وکالت علی مسلمی

علی مسلمی وکیل پایه یک دادگستری

دفتر وکالت علی مسلمی

علی مسلمی وکیل پایه یک دادگستری

دفتر وکالت علی مسلمی

قوانین مثل تور ماهی نیستند که در پی صید به دریا انداخته شوند، آنها حکم چراغ های دریایی هستند که وظیفه راهنمایی دارند

آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰

احکام طلاق

سؤال : 1 ـ‌ زن و شوهرى از یکدیگر جدا می گردند ،‌در زمان جارى شدن صیغه طلاق دختر به دلیل عدم آگاهى از اینکه دخول از دبر نیز شامل دخول میگردد نمى گوید لامدخوله هستم ،و مجرى ،صیغه طلاق آن را جارى میکند ،در صورتیکه در آن لحظه دختر در حیض نیز بوده است ،پس از مدتى شوهر با پرس و جو در مى یابد با شرایط فوق طلاق اشتباه بوده و آنها به یکدیگر محرم مى باشند و این قضیه را به دختر مى گوید ، دختر پس از چند ماه به دفتر رفته و این بار بدون حضور پسر صیغه طلاق جارى مى شود که اجباراً باید عده نگه دارد، ولى دختر در زمان عده با پسر دیگرى ازدواج مى کند حال سؤال این است که آیا ازدواج دوم صحیح است در صورتیکه جواب منفى است چه باید کرد ؟ توضیح این که بعد از طلاق اول شوهر موضوع را به دختر می گوید ،که دختر نیز تمایل به ادامه زندگى نشان مى دهد ،ولى پس از مدتى دختر یکدفعه ، حتماً بر اثر پیدا شدن خواستگارى دیگر به شوهر اول مى گوید من خودم  رفته ام محضر و دوباره بدون اجازه و حضور پسر طلاق ق را خوانده است و با خواستگار دوم ازدواج مى کند نظر مبارک را بفرمایید ،با این مورد که اکنون با توجه به خلاف انجام شده از طرف دختر وظیفه پسر چیست ؟

جواب : ظاهراً طلاق اول با وکالت انجام شده ولى باطل بوده است اگر همان وکالت براى مرتبه دوم هم باقى باشد طلاق دوم صحیح است لیکن ظاهراً با توجه به مذاکره براى ادامه زندگی، وکالت ،کأن لم یکن فرض شده و عزل شده است ،پس طلاق دوم هم باطل بوده است و بنابراین ازدواج دوم ازدواج باطلى بوده است ،و اگر هم طلاق دوم صحیح بوده لیکن چون ازدواج دوم در عده بوده باطل است .و اگر دخول هم شده حرمت ابدى براى دومى مى آورد .و اما حکم شوهر اول: اگر طلاق رجعى صحیح انجام شده یا اصلاً طلاق باطل بوده شوهر اول از باب وجوب دفاع از ناموس خویش باید حقیقت را بگوید و زن را از تصرف دومى بیرون آورد لیکن اگر طلاق بائن بوده یا اگر رجعى صحیحی بوده پس از عده متوجه این اشکال ـ یعنى ازدواج در عده ـ شده دیگر لزومى ندارد والله العالم .

سؤال : 2 ـ مردى زن خود را طلاق خلع می دهد زن ایام عده را در منزل مرد سکونت داشته و در ایام عده عمل زناشوئى انجام گردیده آیا زوجه مطلقه میتواند ازدواج مجددى با شخصى دیگر داشته باشد ؟

جواب : اگر قبل از عمل زنا شوئى ،زن از بذل همه یا مقدارى از مهر ،برگشته است طلاق رجعى شده و عمل زناشوئى به عنوان رجوع تلقى مى شود وگرنه طلاق همچنان طلاق  بائن است و عمل زناشوئى حرام بوده است و اگر بعداً عقد جدید نشده است شخصى دیگر میتواند زن را براى خود عقد کند.

سؤال : 3 ـ مجموعه سؤالات با استناد به شرح زیر :

آیا دین مقیاس عدالت است یا عدالت مقیاس دین ؟ به بیان دیگر آیا دین به هر چه که عدالت باشد امر میکند یا هر چه که دین به آن امر کند عدالت است ؟ و به بیان فنى آیا عدالت در سلسلة ‌علل احکام است یا در سلسلة معالیل احکام ؟ وتوضیح بیشتر اینکه آیا انسانها ، مصادیق بارز ظلم و عدالت را از طریق شریعت می شناسند یا مصادیق عدالت و ظلم براى همه روشن است و توصیه هاى دین ارشاد به حکم عقل است؟ مستحضرید که شیعه نیز مثل معتزله معتقد است که عدالت ،مقیاس دین است و اشاعره دین را مقیاس عدالت مى دانند .حال سؤال این استکه اگر شیعه عدالت را مقیاس دین می داند چرا در استنتاجات فقهى به احکامى مى رسد که هر عرفى آن را مصادیق بین ظلم می داند. بعضى از احکام نکاح چنین است :سؤال : الف ) اجماعى است که طلاق به دست مرد است و مرد میتواند هرگاه که اراده کند زنش را طلاق دهد گرچه هیچ عذر موجهى نداشته باشد. طلاق غیابى و بدون هیچ عذر موجه در هر عرفى ظلم است ؛ چه پاسخى دارید ؟سؤال : ب) در بحث عیوب زوجین ،مى گویند اگر مرد بعد از عقد بفهمد زنش کور یا شل است یا خوره و یا برص دارد مى تواند عقد را فسخ کند ولى اگر زن بعد از عقد بفهمد که شوهرش یکى از این عیوب را دارد حق فسخ ندارد .سؤال : ج ) هر وقت مرد تمایل داشته باشد زن باید خود را در اختیار او قرار دهد حتى اگر وسط نماز باشد ،در وقت موسّع نماز ،ولى زن فقط سالى 3 بار حق آمیزش دارد ،آن هم چنان کوتاه و مختصر ،که مجال بیان آن نیست .سوا ل :‌ د ) اگر مرد در شب عروسى همسرش را ترک کند و مسافرت برود و بعد از 10 سال برگردد در صورتیکه نفقه داده باشد زن حق اعتراض ندارد !

از این دست احکام در سراسر فقه کم نیست ،از طهارت تا دیات با احکامى مواجه مى شویم که هر عقل سلیمى از پذیرش آن استنکاف میورزد .البته هر کس که به ادیان و انبیاء اعتقاد دارد پیشاپیش مى داند که عقل به همه اسرار عالم پى نمی برد ،ما نیز در پى فهمیدن فلسفه تعداد رکعات نماز و فلسفه سهام ارث و نصاب زکات و امثال آن نیستیم، ولى فرق است بین احکام عقل پذیر و احکام عقل ستیز . دسته اول ، احکامى است که عقل به راز آن پى نمى برد ولى با طوع و رغبت آن را مى پذیرد و دسته دوم احکامى است که عقل بلادرنگ آن را ظالمانه یا سفیهانه مى خواند ،و قاطعانه می گوید در فرآیند استنباط، خطائى روى داده است و محال است خدا چنین حکمى داشته باشد !

چگونه مى توان با حفظ مبناى کلامى شیعه این دست از احکام را پذیرفت ؟آیا مى گوئید همة ‌عقلا اشتباه مى کنند که مى گویند طلاق مبتنى بر هوس و بدون عذر موجه ،ظلم است ؟همه عقلا که براى زن نیز (در شرائط تدلیس مرد در موارد فوق) حق فسخ قائلند اشتباه مى کنند .

برگشت این حرف به این است که حتى امکان دارد خدا به سرقت و زنا و لواط امر کند و اگر امر کرد معلوم مى شود ما اشتباه مى کردیم این امور شناعت و قبحى ندارد !!! آیا واقعاً چنین است ؟

پاسخ حضرتعالى چیست ؟ آیا شما هم معتقدید که « ان دین الله لایصاب بالعقول » و به حدیث ابان در باب دیة انگشتان استناد مى کنید ؟این پاسخ عدول از مبناى کلامى شیعه است !چه پاسخ دیگرى به نظرتان میرسد؟

جواب : 1 ـ همة ‌ملاکات و مصالح احکام براى ما مکشوف نیست.

2 ـ ظلم یعنى تجاوز به حقوق دیگران و حقوق را خداوند معین می کند .

3 ـ‌ مصالح جامعه بر مصلحت فرد مقدم است .

4 ـ تطبیق جامعه با عقل و سپردن امور به دست عقلا مقدم بر رسیدن به دست احساس است .

5 ـ ‌ملاک احکام قانونى ،در نظر گرفتن نوع است ،نه یکایک افراد .

6 ـ نوعاً زنها احساسى تر از مردها هستند .

7 ـ در موارد تدلیس فرقى بین زن و مرد نیست .

8 ـ از نظر خلقت و تکوین ،خصوص شهوت جنسى مرد بیش از زن است و لذا مرد میتواند ازدواج متعدد داشته باشد .گرچه شهوت مطلقه در زن بیشتر است و باید براى جلوگیرى از فساد جامعه کنترل بیشترى بشود .

9 ـ اختیار طلاق بالاخره باید یا دست مرد باشد یا زن .و در دست زن بودن بنیان خانواده سریعتر از هم گسسته مى شود .

10 ـ مردها در معرض هجوم حوادث و بخصوص و جنگها بیشتر واقع می شوند و در نتیجه تعداد زنان نوعاً بیشترند ـ مگر در موارد استثنا که جامعه اى خاص عمداً بر خلاف آن کند چون جامعه چین امروز ـ .

11 ـ مرد باید براى کسب تلاش کند و باید بدینجهت در رفت و آمد آزاد باشد .

12 ـ بدون شک خصوصیات آفرینشى زن با مرد تفاوت دارد و فی المثل تا کنون هیچ زنى از بیمارى غدة پرستات نمرده است لکین چه بسیار مردانى که بدینجت جان باختند ،و خداوند بیش از هر کسى باین خصوصیات آگاه است نادیده گرفتن آنها موجب سقوط در ورطة هولناک فساد میباشد که دنیاى غرب اینک گرفتار آنست .

سؤال : 4 ـ خانمى 7 سال قبل از شوهرش طلاق گرفته است ،به این صورت که با هم به دادگاه آمریکا رفته و از نظر قانونى طلاق گرفته اند، و اینک آن خانم مى خواهد طلاق شرعى بگیرد ،با توجه به اینکه این خانم 7 سال است از شوهرش بى اطلاع است و نمى داند او کجاست، آیا این خانم مى تواند با مراجعه به یک روحانى طلاق شرعى هم بگیرد ؟

جواب : 1 ـ ‌در بسیارى از دادگاههاى آمریکا على المسموع اصل بر زن سالارى بوده و در بسیارى موارد مرد مظلوم واقع میشود اگر واقعاً در این جریان زن ظلم نکرده و اینک هم دیگر به هیچ وجه دسترسى به همسر قبلى خود ندارد ،میتواند به مرجع تقلید یا نماینده او (و نه هر روحانی) مراجعه کرده حکم طلاق خود را بگیرد ،اینطور نیست که هر زنى به هر ناراحتى که از شوهر دارد بتواند نظام خانواده را به هم زند ،اسلام اهمیت بسیارى به نظام خانواده مى دهد و به نظر ما به هر عسر و حرجى که پیدا شود نمى توان فوراً نظام خانواده را برهم زد .

2 ـ با حفظ دو شرط بالا ـ عدم ظلم و عدم دسترسى ـ دیگر نیازى به ضرب الاجل 4 سال دیگر نیست و ظاهراً شوهر به طلاق هم رضایت دارد .

سؤال :‌ 5 ـ آیا نفقه به محض ایجاد علقه زوجیت واجب مى شود یا شرائط دیگرى را قائلید و آیا وسائل تنظیف و آرایش ،مخارج مداوا ولو در بیمارى صعب العلاج ،هزینه زایمان ،هزینه تجهیز و غیره را نیز جزء نفقه مى دانید یا خیر به طور کلى نفقه چیست ؟

جواب : ‌نفقه عبارت از مخارج متعارف است و وسائل تنظیف و آرایش و مداواهاى متعارف نیز شامل مى شود ،بیماریهاى صعب العلاج که مداواهاى غیر متعارف را با مخارج سنگین مى طلبد به عهدة شوهر نمى باشد ،هزینة زایمان جزء مخارج متعارف است و بر عهدة ‌شوهر است ،مخارج مربوط به تجهیز از قبیل کفن و دفن نیز به عهدة ‌شوهر است .

سؤال :‌ 6 ـ ‌ضابطه اصلى در اجزاء نفقه به نظر شما چیست ؟آیا نفقه ملاک خاصى دارد یا یک مسئله عرفى است ؟

جواب : ‌یک مفهوم عرفى است ولى چون همه کس مفهوم مصادیق آنرا به خوبى و تحقیقاً نمى داند در این جهت هم میتواند تقلید کند مانند همة‌ مفاهیم مستنبطة ‌دیگر .

سؤال :‌7 ـ ‌میزان نفقه با توجه به وضعیت زن تعیین مى شود یا رعایت حال شوهر معیار و ملاک است ،و آیا زن مالک نفقه است یا فقط حق انتفاع دارد ؟

جواب : ‌با توجه به وضع زن از نظر موقعیت خانوادگى او حساب مى شود ،و زن مالک نفقه مى شود بر خلاف سایر واجب النفقه  ها .

سؤال : 8 ـ ‌در چه مواردى نفقه ساقط مى شود ،منظور از تمکین ، تمکین خاص است یا انجام وظایف زوجیت از قبیل معاشرت ، معاضدت با یکدیگر در تشیید مبانى خانواده ،احترام نظر شوهر و … را نیز شامل مى شود و آیا مواردى که با وجود رابطه زوجیت ،نزدیکى با زوجه حرام  است نیز نفقه واجب مى شود ؟

جواب : ‌تمکین خاص قدر مسلم است و آنچه که مربوط به آنست چون آرایش طبق خواست شوهر و پرهیز از چیزهایى که موجب تنفر است نیز جزء تمکین واجب است ،بیرون رفتن از منزل بدون اجازه شوهر که على الاقوى حرام است نیز خلاف تمکین واجب است و همینطور کار بیرون منزل بدون اجازة ‌شوهر ،موارد حرمت نزدیکى خارج از تمکین واجب است .

سؤال : 9 ـ‌ آیا نفقه زوجه حاملى که زوجش فوت کرده و یا در عده و فات است از مال زوج پرداخت مى شود ؟

جواب : ‌خیر واجب نیست مگر اینکه ورثه رضایت بدهند از سهم جنین نیز واجب نیست .

سؤال :‌10 ـ در صورتى که زوج از پرداخت نفقه امتناع کند و یا براى مدت طولانى ،غایب شود و یا این که به درجه اى از سفاهت برسد که تصرف او در اموال و دارایی  خود غیر عقلایى باشد یا این که مجنون شود تکلیف نفقه زوجه چه مى شود و مسئول پرداخت آن کیست ؟

جواب :‌ با اجازة حاکم شرع از اموال او برداشته مى شود ، در مورد اول و د.وم خود زوجه نیز میتواند بدون اجازة حاکم به عنوان تقاص بردارد لیکن احوط استجازه است .

سؤال : 11 ـ الف ) هرگاه جدایى فرزند از مادر یا خواهر و برادرش به سلامت روانى طرفین بالاخص کودک لطمه وارد کند (یعنى مشقت غیر قابل تحمل براى طرفین ایجاد کند) آیا مى توان حضانت طفل را تا رسیدن به سن بلوغ یا رشد به یکى از والدین واگذار کرد ؟

ب )‌ آیا دادگاه مى تواند با توجه به شرایط خاص والدین و حفظ مصالح طفل ،بدون در نظر گرفتن سن طفل (2 و 7 سال) او را به پدر و یا مادر واگذار کند ؟

ج ) ‌پس از رسیدن اطفال به سن بلوغ یا رشد ،آیا پدر و مادر در رابطه با حضانت او تکلیف دارند ؟

د )‌ هرگاه بستگان محجور از قبول قیمومت محجور امتناع کنند آیا میتوان آنان را ملزم به قبول این مسؤلیت کرد ؟

جواب : ‌1 ـ حضانت پس از سالهاى معین شده براى دختر و پسر، مربوط به پدر هست و تا بلوغ ادامه دارد مگر اینکه ولایت و حضانت پدر مشتمل بر ضرری بر کودک باشد یا مشقت غیر قابل تحمل که در دادگاه در آنصورت پس از تشخیص ،بدیگری واگذار مى کند .

3 ـ تکلیفى ندارند .

4 ـ چگونه حجرى منظور است اگر حاکم شرع قیمومیت داده میتوان الزام کرد .

سؤال :‌ 12 ـ  با توجه به اینکه «طلاق باید به صیغة طلاق در حضور لااقل دو مرد عادل که طلاق را بشنوند» واقع گردد بفرمایید :

الف ) آیا استماع صیغة طلاق لازم است و یا سماع آن هم کفایت میکند؟

ب ) در صورت لزوم استماع ،آیا لازم است شهود به قصد استماع صیغة ‌طلاق در مجلس حاضر شده باشند یا قصد حضور براى استماع لازم نیست ؟

ج )‌ آیا شنیدن باید بالمشافه و بلا واسطه و با حضور در مجلس صیغه باشد یا به صورت با واسطه مانند شنیدن از طریق بلندگو و یا دیدن و شنیدن از طریق پخش فیلم به صورت زنده و هم زمان که یقین به اجراى صیغة طلاق حاصل شود کفایت مى کند ؟

جواب : ‌1 ـ ممکنست بگوئیم سماع کافى است اگر بطوریستکه میتوانند شهادت بدهند لیکن احوط استماع است .

3 ـ‌ کفایت مى کند .

سؤال : 13 ـ هرگاه در ازدواج موقت یکى از اسباب طلاق محقق گردد (مثلاً زوج مفقود الاثر شده و یا زوجه مواجه با عسر و حرج گردد و شوهر نیز حاضر به بخشیدن مدت نباشد) آیا زن مى تواند از دادگاه تقاضاى فسخ متعه را با بخشیدن مدت باقیمانده بنماید ؟ (خصوصاً در صیغه هاى دراز مدت ـ مانند 99 ساله ـ)

جواب :‌ نمى تواند ،از ادلة ‌طلاق حاکم در عقد دائم به خوبی مشهود استکه اگر نفقه انجام مى شود ،و در دائم حق طلاق و در متعه هم که نفقه ندارد ،حق فسخ نیست ،هر چند از نظر جنسى و غریزى در فشار و حرج باشد .معلوم مى شود بنیان خانواده در اسلام از لحاظ راحت بودن زن بسیار مهمتر است ،و نباید به هر وسیله از بین برود . پس زن صبر مى کند تا خبر قطعى برسد .و اگر شوهر ـ در صورت زنده بودن ـ اضرار مى کند حاکم تعزیر میکند .برخى روایات که مورد استناد برخى بزرگان واقع شده که دلالت دارد که مدت چهار سال ،تأجیلى از عمر بوده ،دلالتش مخدوش ،و ضمناً دلیلی هم بر بطلان مدت نیست ،و قاعده حرج هم در برابر دلیل اخص کارایى ندارد ،صریح روایت محمد بن فضیل عدم دخالت حرج در این مسئله است و صحیح حلبى هم بخوبى بدست مى آید محمد بن فضیل هم کثیر الروایة ‌و متین الروایة ‌ است و اشکال غلو که نسبت به او داده شده به جهاتى ضرر ندارد .

سؤال :‌14 ـ با توجه به وجوب پرداخت نفقه اولاد توسط پدر بفرمایید :

الف ) آیا در این حکم بین فرزند صغیر و کبیر تفاوتى هست ؟ (اعم از متمکن و غیر متمکن)‌

ب ) آیا مراد از متمکن ،قدرت فعلى است یا توانایى بالقوه تحصیل مال را نیز شامل می شود ؟

ج )‌ در صورت تخلف فرزند واجب النفقه از دستورات شرعى پدر ،آیا وجوب پرداخت نفقه وی ساقط مى شود؟ (مثلاً نوجوان فقیرى که پدر را اذیت نموده و از ورود وى به خانه شخصی اش جلوگیرى مى کند ، واجب النفقه است ؟)

جواب :‌ 1 ـ‌ بین صغیر و کبیر فرقى نیست به شرط فقر .

2 ـ منظور بالقوة ‌القریبة ‌است مثل اینکه علم و صنعت و کار مى داند و مى تواند و مع هذا از روى بطالت دنبال کار نمى رود نفقة ‌چنین شخصى واجب نیست .

3 ـ تخلف از دستور مسقط وجوب نفقه نیست لیکن ادله از مورد عقوق که بکلى جدایى حاصل شده است منصرف مى باشد .

سؤال : 15 ـ هرگاه زوجه از ایفاى وظایف زوجیت خوددارى نماید ناشزه بوده و مستحق نفقه نخواهد بود ،لیکن در صورتیکه شوهر از انجام وظایف زوجیت سرباز زند به گونه اى که زوجه اش را معلقه قرار دهد بفرمایید :

الف )‌ آیا مى توان حکم به نشوز زوج کرد ؟

ب )‌ در صورت مثبت بودن پاسخ چه آثارى بر آن مترتب است ؟

ج )‌ آیا زوجه مى تواند در این صورت از دادگاه تقاضاى طلاق نموده و دادگاه نیز بر این اساس حکم به طلاق زوجه دهد ؟

جواب : 1 ـ مى توان .

2 ـ اگر با وعظ و پند مؤثر نشد شکایت به حاکم برده حاکم حق اجبار ـ بر انفاق و انجام وظایف ،و برداشت از مال او در مورد امتناع از انفاق ـ ‌و تعزیر دارد .

3 ـ حکم طلاق در این مورد ثابت نیست .

سؤال :‌ 16 ـ این جانب دانشجوى کارشناس مهندسى هسته اى هستم مدتى استکه با خانمى ازدواج کرده و ایشان از تمکین این جانب در تاریخ 11/7/81 خارج گشته اند و البته در دوران عقد بستگى بسر مى بریم .

ایشان در حال حاضر مطالبه مهریه و نفقه نموده اند و حاضر به زندگى با این جانب در صورت دریافت مهریه نیستند و بارها این مطلب را خود و خانواده ایشان بیان کرده اند این جانب در حال حاضر معسر بوده و توانایى پرداخت مهریه و نفقه را به دلیل دانشجو بودن نداردم اما متأسفانه محاکم عمومى به این امر توجهى نداشته و براى مهریه و نفقه ، این جانب را در مجموع به پرداخت ماهیانه 70000 تومان محکوم کرده اند از شما تقاضا دارم که به سؤالات زیر پاسخ دهید :

اولاً با توجه به اینکه مراسم عروسى صورت نگرفته و نامبرده از بنده تمکین نمى کند و حاضر به این کار نیز در آینده نیستند آیا به ایشان نفقه تعلق مى گیرد ؟

ثانیاً آیا ایشان مى توانند بدون اجازه این جانب به تحصیل و کار مشغول گردند ،با توجه به اینکه شرطى هم در این باب نبوده است ؟

ثالثاً آیا نباید تقسیط مهریه با توجه به تمکن مالى بنده صورت گیرد ؟ حال آنکه در حکم اولیه به این امر توجه شده بود و بنده تا پایان تحصیل و کسب درآمد از پرداخت مهریه معاف گشته بودم ولى در تجدید نظر خواهى ایشان ،حکم تغییر کرد و بنده به پرداخت هر 3 ماه یک سکه محکوم گشتم .

رابعاً آیا اگر به ایشان نفقه تعلق گیرد که مورد آن را در بالا سؤال کردم نباید سفارش آیة 233 سورة بقره در مورد نفقه در مورد این جانب رعایت شود ،البته با توجه به تعلق گرفتن نفقه به ایشان که در مورد اول سؤال کردم .

جواب : 1 ـ در فرض سؤال حق نفقه ندارد ولى اگر هنگام عقد شرط و قرار دیگرى بوده است باید رعایت شود .

2 ـ نمى تواند ،لیکن متعارف این استکه بین عقد و عروسى زن اجازه نگیرد اگر هنگام عقد این تعارف مورد نظر باشد مى تواند .

3 ـ باید رعایت اعسار شما بشود .

4 ـ نظر شما به آیة کریمة « لا تکلف نفس الاّ وسعها » مى باشد ،در تقسیط مهریه کاربرد دارد نه در اصل بدهى .

سؤال :‌ 17 ـ زنى براى اینکه بتواند از کمیتة امداد حقوق بگیرد به شوهرش مى گوید از هم طلاق بگیریم بعد دوباره ازدواج می کنیم آیا این طلاق محقق مى شود یا خیر اگر در حال عده شوهر بخواهد برگردد ولى زن قبول نکند در اینجا تکلیف چیست ؟

جواب : اگر کاملاً صورى بوده و بدون قصد جدى بوده است طلاق واقع نشده و گرفتن کمک از کمیته نیز حرام است و اگر جدى بوده است طلاق واقع شده ولى شوهر حق رجوع دارد ـ اگر طلاق بائن نباشد ـ و زن نمى تواند مانع شود .

سؤال 18: محضر مبارک حضرت... سلام علیکم

احتراما خواهشمند است نظر مبارک خود را در مسئله ذیل بیان فرمائید:

دختر و پسرى هستند که از لحاظ عقل کمبود دارند و به اراده پدرانشان به ازدواج هم در مى‏آیند بعد از سالها که در کنار یکدیگر هستند از لحاظ زناشویى هم مشکل دارند و بعد از 24 سال زوجه هنوز باکره مى‏باشد و این مربوط به زوج مى‏باشد. و البته همانطور که زوج رغبتى به زناشویى ندارد، زوجه هم به لحاظ کمبود شدید عقل احساسى در این مورد ندارد خواهشمند است بفرمائید نفقه و مهریه به چه مقدار طلبکار مى‏باشد و در صورتى که زوج درخواست طلاق نماید چطور است؟

جواب: در صورت طلاق نصف مهر را باید زوج یا ولىّ او از مال زوج، بدهد، نفقه هم همینطور، در ایام بقاء ازدواج بعهده شوهر است و همینطور ایام عدة طلاق رجعى.

سؤال 19: خدمت مرجع عالیقدر حضرت... سلام علیکم

با احترام معروض مى‏دارد که اینجانب حامد... فرزند حسین که همسرم به نام مریم... چهار مرحله بدون اجازه و اطلاع و در هر مرحله قریب به ده روز منزل را به شهرهاى بزرگ و نامعلوم ترک مى‏کرد و مى‏رفت. اینجانب به عنوان شوهر خانم ذکر شده براى نهى از منکر و انتقاد به نامبرده گفتم حقّ ندارى بدون اجازه از منزل بیرون بروى آنهم به جا و مکانهاى نامعلوم، در شهرهاى بزرگ، به خاطر انتقاد بنده خانم مریم... به خانه پدرش رفته ادّعاى نفقه و مهریّه مطالبه مى‏کند، آیا با شرایط ذکر شده که باعث آبروریزى من و خانواده‏ام در محلّ و ملأ عام شده و به منزلش براى ادامه زندگى اشتراکى نیز مراجعه نمى‏کند نفقه و مهریه به خانم ذکر شده مى‏رسد یا خیر و از اینکه در یکى از دادگسترى‏هاى قم علیه بنده شکایت کرده است و از طرف دیگر به وسیله تلفن خود خانم و خانواده‏اش اینجانب حامد... را تهدید به مرگ مى‏کنند مبنى بر اینکه اگر به دادگسترى قدم بگذارى مى‏کشیم، و حاکم شرع نیز به دلیل عدم حضور بنده غیابا به پرداخت مهریه به همسرم حکم صادر کرده است بفرمائید تکلیف چیست و احتمال خطر جانى را بنده یقینا براى خودم از طرف همسرم مى‏دهم. والسلام.حامد...

جواب: 1 ـ اگر بدون اجازه شما منزل را ترک کند ناشزه مى‏شود و حق نفقه ندارد. لیکن مهم اثبات این مطلب است که باید در دادگاه انجام شود.

2 ـ اگر تهدید اثبات شود آنها مجرم هستند. و بعنوان همین تهدید شما حق شکایت دارید.

سؤال 20: به نام خدا حضور محترم آیت اللّه‏... سؤال:

آیا زنى که همسرش (شوهرش) همسر دیگرى با اجازه دادگاه عقد دائم کرده باشد و این زن قبلاً مثلاً تمکین کرده است ولى در حال حاضر تمکین نمى‏کند اجازه طلاق خُلع را دارد. در صورت مثبت بودن لطفا توضیح دهید.

جواب: نشوز و تمکین در صحت طلاق خلع دخالت ندارد. همینکه توافق کردند که زن مقدارى از مهر یا همه آن یا مال دیگرى به شوهر بدهد که او را طلاق دهد کافى است و خلع مى‏باشد و بائن است. بدون رضایت طرفین طلاق خلع نیست.

سؤال 21: اگر مرد زن اول را طلاق دهد و دادگاه، طلاق را ردّ کند و زن همچنان در خانه پدرى خود مانده است، زن دوم هم بلاتکلیف است، زن اول هم حالت نشوز دارد، همه اینها براى اینکه مرد همسر دوم گرفته است، و زن اول هنگام عقد شرط کرده بوده که زن دوم نگیرد.

جواب: اگر هنگام عقد زن شرط کند که اگر مرد زن دیگرى بدون اجازه زن اول بگیرد زن وکیل در طلاق باشد باید طبق شرط عمل شود.

سؤال 22: بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک... سلام علیکم

احتراما مستدعى است فتواى مبارک خود را در خصوص استفتاء ذیل بیان فرمائید:

چنانچه دادگاه به درخواست شوهر، حکم طلاق (گواهى عدم امکان سازش) صادر نماید و پس از قطعیت دادنامه، به درخواست زن، حکم طلاق اجرا شود و صیغه طلاق مطابق بند (ب) ماده واحده قانون تعیین مدت اعتبار گواهى عدم امکان سازش مصوب 11/8/76 جارى گردد، آیا طلاق مذکور صحیح است یا خیر؟

جواب: اگر مرد درخواست طلاق کرده طلاق صحیح است و اگر زن درخواست کرده و مرد هم موافقت کرده صحیح است و اگر زن درخواست کرده و مرد قبول ندارد لیکن دادگاه طبق ضوابط معینه حکم طلاق داده است نیز صحیح است.

سؤال 23: حضرت آیة الله العظمى... سلام علیکم

بعد از سلام عرض مى‏شود یک زن پاکستانى از شوهر قبلى طلاق گرفته، 2 تا شاهد موجود بوده‏اند که ریش تراش بوده‏اند، در حال حاضر این زن شوهر دیگرى انتخاب کرده آیا این طلاق در نظر حضرت عالى درست است یا خیر؟ آیا تراش ریش صدمه به عدالت وارد مى‏کند یا نه.

جواب: از نظر اینجانب تراش ریش مضرّ به عدالت است و این طلاق باطل است، مگر اینکه نداند که ریش تراشى حرام است یا مقلد کسى باشد که تراش ریش را حرام نداند.

سؤال 24: محضر مبارک حضرت آیت اللّه‏.... سلام علیکم

با یاد خدا و و حضرت رسول صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و اولادش که یک کلمه در این نامه دروغ نمى‏گویم، با احترام و ادب به عرض مبارک مى‏رساند: اینجانب سیدرضا... فرزند سیدیونس شغل: کشاورز. داراى یک فرزند اُناث ساکن عباس آس زرند همسایه دیوار به دیوارمان شخصى به نام حاج ترابعلى... که در سال 1383 فوت نموده، و خانواده‏اش که در کوچه ما مى‏نشینند دخترى دارند به نام مهناز... متولد 1341 مى‏باشد، ضمنا پدر ایشان پسر عمه پدر من نیز هستند براى اینکه هم فامیل بودیم و هم همسایه بطور صمیمانه منزل هم رفت و آمد داشتیم حتى مهناز خانم اکثر اوقات در منزل ما بود و ما هم پدرم و مادرم و زن و بچه‏ام احترام زیادى به ایشان قائل بودیم و مادرم در مریضى پدرش اکثر اوقات براى ایشان غذاى بیمار تهیه مى‏کرد و مى‏برد تا اینکه یک روز صبح من براى گرفتن نان از ده دیگر مى‏رفتم چون مى‏بایست از جلو درب آنها رد مى‏شدم تا به درب رسیدم یک دفعه دیدم برادرش و پسرش جلوى من را گرفتند و من را کشیدند از ماشین به پائین و بنا کردند به کتک زدن و من اعتراض کردم گفتند تو دیشب رفتى پهلوى خواهر ما و من را آنقدر کتک زدند تا از حال رفتم در صورتیکه پدر و مادر و خانواده‏ام قسم بدهید ببینید آیا راست مى‏گویم یا دروغ ضمنا اگر من پهلوى خواهر آنها رفتم پس چطور دکتر ماما گواهى به دختر بودن و باکره بودن داده و تأیید کرده است ضمنا براى صدق گفته‏هایم فتوکپى گواهى دکتر ضمیمه و پرونده موجود است و آنها کتک زدن‏ها را تکرار مى‏کردند و مى‏گفتند باید همین امروز ببرى عقد کنى و پدرم و من هم دیدیم خونریزى مى‏شود اجبارا گفتم باشد و با تهدید از خانم هم رضایت گرفتند و ایشان هم مجبورا رضایت داد و دادگاه و محضر هم بدون اینکه دختر را پیش دکتر بفرستند حکم داد محضر هم عقد کرده ضمنا از ابتداى برنامه تا به حال در حدود شش ماه مى‏گذرد زناشویى و هم‏خوابى صورت نگرفته و طبق گواهى دکتر مهناز خانم باکره مى‏باشد و از ترس آنها ما هم نمى‏توانیم شکایتى بکنیم. لذا از حضرت عالى استدعا مى‏کنم تکلیف ما را روشن کنید. در ثانى اگر از مهناز خانم بخواهم جدا شوم مهریه تعلق مى‏گیرد یا خیر و عقدى که با زور چماق صورت گیرد جایز است یا باطل؟ تقاضاى راه نجات از آن مرجع تقلید محترم را دارم تا اینکه بتوانم به زندگى خودم با زن و بچه قانونیم ادامه بدهم و تا عمر داریم خانواده‏اى دعاگوى شما هستیم. اجرکم عند اللّه‏ سیدرضا...

جواب: 1 ـ عقد ازدواج باید با رضایت باشد، عقد اکراهى باطل است.

2 ـ عقد باطل مهریه ندارد و اگر دخول شده باشد مهرالمثل دارد یعنى مهر متعارف آنجا.

3 ـ اگر نتوانید اکراه را اثبات کنید عقد محکوم به صحت مى‏باشد، و تمام مهر در صورت دخول و نصف آن اگر دخول نشده باشد ثابت مى‏باشد، اکراه و عدم اکراه هم باید در دادگاه ثابت شود. چاره‏اى جز شکایت و بررسى نیست. دادگاه اگر بفهمد که براى شما خطرى هست، با احتیاط تحقیق مى‏کند.

سؤال 25: محضر مبارک آیت اللّه‏... با عرض سلام و خسته نباشید لطفا به چند سؤال این حقیر پاسخ فرمایید.

1 ـ زنى که طلاق مى‏گیرد تا چند روز باید عُده را رعایت نماید.

جواب: باید پس از طلاق سه پاکى را ببیند و تمام کند، همینکه وارد حیض پس از سه پاکى شد، عده او تمام شده است. از پاکى اول، هر چند یک لحظه آن را درک کند کافى است مثل اینکه پس از طلاق، پس از یک لحظه فورا حیض شود. این یک پاکى حساب مى‏شود، دو پاکى کامل دیگر را نیز باید صبر کند. توضیح آنها در رساله ذکر کرده‏ایم.

2 ـ اگر این زن به مدت 4 سال در منزل پدر خود دور از شوهر به دلیل اختلاف باشد و دادگاه حکم طلاق دهد رعایت عُده لازم است یا خیر؟

جواب: اگر قبلاً آمیزش کرده‏اند هر چند سال‏ها پیش، عده لازم است.

3 ـ از یک روحانى سؤال شده براى این زن که 4 سال در منزل پدرش بوده رعایت عُده لازم است یا خیر؟ جواب گفته‏اند خیر چون در منزل پدر بوده لازم نیست و ایشان به مدت یک ماه صیغه موقت شخصى شده‏اند و از شخص دیگرى شنیده‏اند که شما مرتکب عمل زنا شده‏اید چون عده را رعایت نکرده‏اید.

جواب: آن روحانى اشتباه کرده، لیکن چون زن و شوهر مسئله را نمى‏دانسته‏اند زنا نبوده است لیکن دیگر نمى‏توانند تمدید یا تجدید صیغه کنند.

4 ـ و آیا ایشان مى‏توانند مدت صیغه را تمدید نمایند یا خیر؟

جواب: نمى‏توانند.

طلاق غیابى

سؤال 26: حضرت آیت اللّه‏... سلام علیکم؛

احتراما اینجانب مهرنگار... فرزند... شوهرم به نام بصیر... قریب به هفت ماه است بنده را رها کرده و رفته است و اینجانب اهل تسنن هستم و احتیاج شدید نیز به شوهر دارم که مى‏خواهم ازدواج کنم لذا تقاضا دارم رهنمود و دستورات لازم را مرحمت فرمائید تا اینجانب بتوانم در اولین فرصت ازدواج کنم و قضات جمهورى اسلامى ایران به مهاجرین خارجى که منهم تبعه افغانستان هستم دخالت و رسیدگى نمى‏کنند و مى‏گویند ما به تبعه افغانى‏ها کارى نداریم باید مراجع تقلید دستورات لازم را مرقوم فرمایند. شایان ذکر است شوهرم مجهول المکان است. با تقدیم احترام.

جواب: از نظر شرعى باید دادگاه پس از طرح شکایت شما، از اطراف تحقیق نموده خبرى از او بگیرد. پس از چهار سال اگر خبر نشد جائز است طلاق شما را بدهند. اگر دادگاه حاضر به این کار نشود سائر مجتهدین مى‏توانند اینکار را انجام بدهند. شاید بتوان گفت در حال حاضر که با وسائل مختلف روز مى‏توان خیلى زودتر از مهلت چهار سال درباره فرد تحقیق نمود نیازى به چهار سال هم نیست.

سؤال 27: مقام محترم... اینجانب علیرضا... در مورخ 1359 با خانى از اقلیت‏هاى مذهبى یعنى... بعد از تشرف و شهادتین در براى جناب حجة الاسلام آقاى... که آداب مسلمان شدن را به جا آوردند به همسرى عقد دائم در آمدیم و دو پسر یکى متولد 1360 و دومى در سال 1367 داریم این خانم در نبودن من با جو سازى طلاق خود را از محضر محترم دادگاه گرفته‏اند در ضمن خانم... با یک نفر تشرف به زهرا سلام اللّه‏ علیه شده‏اند. یعنى اسم آنحضرت را براى خود انتخاب کرده بود.

1 ـ طلاق غیابى آیا در نبودن من ممکن است؟ یا اینکه ازدواج ایشان با دیگرى باطل است یا خیر؟

2 ـ آیا حق این را دارد بچه‏هاى مرا به کلیسا و آداب و رسوم ارائه را به اینها بیاموزد؟

3 ـ آیا حق این را دارد بدون حضور اینجانب تمام اثاثیه منزل را بسرقت ببرد؟ بعد از 18 ماه متوجه شده‏ام که ایشان کجا زندگى مى‏کند و اینجانب بى‏حرمتى نکرده‏ام که وجهه اسلام زیر سؤال نرود در بین اقلیتهاى مذهبى.

4 ـ فقط خواسته من از مرجع و نماینده دین این است که بچه‏هایم به من برگردند و مسلمان‏زاده بزرگ شوند در حدّ خودم که بهتر از اینستکه به یک روند و علفى هرز بدون آداب و رسوم شرعى و ازدواج غیر شرعى نیز داشته باشند امر مقرر فرمایید مطیع به فرمان شما و اصول خدا مى‏باشم.

جواب: 1 ـ براى طلاق غیابى، در مواردیکه از مرد هیچ اطلاعى در دست نیست و مفقود شده، لازم است پس از طرح شکایت از طرف زن، دادگاه مدت چهار سال مهلت معین مى‏کند (و ما هم احتمال مى‏دهیم که در شرایط زمان ما که وسائل روز مى‏توان خیلى سریع خبر گرفت، نیازى به چهار سال نباشد) و در طى آن مدت از وضع مرد تحقیق مى‏کند اگر هیچ اطلاعى بدست نیامد دادگاه مى‏تواند طلاق دهد و سپس زن مدت چهار ماه و ده روز عده نگه مى‏دارد و سپس مى‏تواند با دیگرى ازدواج کند، در غیر اینصورت طلاق باطل و اگر ازدواجى هم نموده باشد آنهم باطل مى‏باشد، و چه بسا موجب حرمت ابدى بر مرد ازدواج دوم مى‏شود. البته اصل شکایت و امهال چهار سال که ذکر شد در صورتى است که زن از طرف نزدیکان مرد به هیچ وجه تامین نفقه نشود. و اینها در صورتى است که مرد غائب و مفقود شده باشد در مورد شما که زن غائب شده هرگز حق طلاق غیابى را ندارد.

2 ـ بدیهى است تربیت بچه‏ها به آداب غیر اسلامى حرام است و شما حق شکایت دارید و دادگاه موظف است رسیدگى کند.

3 ـ بدیهى است سرقت حرام و دادگاه پس از بررسى باید حکم مناسب صادر نماید.

4 ـ خود زن اگر پس از اسلام مرتد شده حکم ارتداد بر او جارى مى‏شود. البته مرتد ملّى نه فطرى.

سؤال 28: بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم محضر مبارک حضرت...

با عرض سلام و ادب؛ زنى با اخذ وکالت‏نامه‏اى رسمى (که از سوى زوج جهت اطمینان و دوام زندگى مشترک، نه به قصد طلاق) بدون اطلاع و رضایت زوج خود را مطلقه نموده، بصورتى که هیچ یک از دلایل طلاق در قانون و سند نکاحیه محقق نشده است. با عنایت به مطالب فوق: 1 ـ آیا وقوع چنین طلاقى، بدون اطلاع و رضایت زوج صحیح و شرعى مى‏باشد؟

2 ـ چنانچه با علم به عدم اطلاع از وقوع طلاق، زوج جهت دعوت به زندگى مشترک و الزام به تمکین زن را ببوسد یا عملى انجام دهد آیا زوج مرتکب گناه شده و باید مورد کیفر و عقوبت قرار بگیرد؟ عباسعلى...

جواب: 1 ـ اگر هنگام انشاء وکالت، قصد جدّى بر وکالت بوده، هر چند براى نشان دادن حسن نیت در زندگى، زوجه مى‏تواند طبق وکالت بر طلاق، طلاق بدهد. مگر اینکه قبل از انجام طلاق، زوج او را از وکالت عزل کند که در آنصورت عزل مى‏شود حتى اگر شرط کرده باشد که وکالت بلا عزل باشد. البته معصیت کرده که در آنصورت عزل کرده است لیکن به هر حال عزل مى‏شود.

2 ـ اگر اینکارها بقصد رجوع باشد رجوع محقق شده زوجیت برقرار است اگر طلاق رجعى بوده است. لیکن اگر طلاق بائن چون خلع بوده است زوج نمى‏تواند رجوع کند.

سؤال 29: خانمى هیجده سال پیش همسرش در ایران ناپدید شده و بستگان خانم تحقیقاتى در این مدت انجام داده‏اند ولى هنوز هیچ خبرى از همسرش نشده است در حال حاضر خانم مى‏خواهد طلاق بگیرد با توجه به اینکه به دادگاه و حاکم شرع دسترسى ندارد تکلیف این خانم چیست.

جواب: اگر مى‏تواند هر چند از طریق بستگان و آشنایان خود طرح دعوا و حق خود در یکى از دادگاههاى ایران نماید و اگر این هم امکان ندارد مى‏توانیم ما، یا یکى از وکلاى ما، انجام دهند.

  • ۹۴/۱۱/۱۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی